
در قبرستان بودم که دیدم مردی گریه کنان بود....
گفتم مشکلت چیست؟او گفت 30 سال است که مرده شورم....
امروز جسد جوانی را آوردن که اعدامش کرده بودن...............
داشتم با تیغ خال کوبی هایش را می تراشیدم سینه اش را دیدم........
که نوشته بود؟؟مرده شورآروم بشور این تن پر از خاطر هاست.........